...

توی این پست قصد دارم چند تا خبر داغ و خوب بهتون بدم اول اینکه بالاخره پس از گذشت چند روزدامینی که ثبت کرده بودم آماده شد و از این به بعد می تونید از آدرس جدید  http://web-nevis.com استفاده کنید .
خبر بعدی این که از جمعه کلاس پی اچ پی مجتمع فنی شروع میشه و من هم توی این کلاس ها شرکت کردم این طور که ما شنیدیم میگن کلاساش خوبه خداکنه همین طور باشه و اگه خدا بخواد قصد دارم از این به بعدپی اچ پی رو به صورت حرفه ای دنبال کنم و این خبرکه مهمتر از اون دو تای قبلی بود اینه که سه شنبه هفته بعد یعنی 12 شهریور نتایج دانشگاه آزاد اعلام میشه خدا کنه نرم افزار کرج قبول بشم(دعا کنید...) .
در ضمن چند روزه آدرس صفحه خانگی مرورگرم خود به خود به آدرسhttp://www.kazmegheyz.zip.io تغییر میکنه حتی ویندوز رو هم عوض کردم اما وقتی آنلاین میشم دوباره میشه همون آشو همون کاسه ، از آنتی ویروسم استفاده کردم اما هیچی پیدا نشد اگه شما چیزی در این مورد می دونید لطفا راهنماییم کنید چون بدجور اعصابمو خورد میکنه .

خسته ام از ...

خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی، بال های استعاری

لحظه های کاغذی را روز و شب تکرار کردن

خاطرات بایگانی، زندگی های اداری

آفتاب زرد وغمگین، پله های رو به پایین

سقف های سرد و سنگین، آسمان های اجاری

عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی

پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری

رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم:

شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری

روی میز خالی من، صفحه باز حوادث

درستون تسلیت ها، نامی از مایادگاری

                                                                         .:: شعری از مرحوم قیصر امین پور ::.

پیام استاد شهریار به انیشتین

در خلال سالهای 1320 و 1321 خبر کشفیات انشتین غوغایی در جهان انداخته بود. کارشناسان معتقد بودند که اگر متفقین جنگ را تمام نکنند، آلمان به وسیله بمب اتمی، مقاومت آنها را درهم خواهد شکست . همه جا صحبت از این سلاح بسیار وحشت آفرین بود. جهان هر لحظه منتظر وقوع حادثه ای جهنمی بود. جنگ با پیروزی متفقین به پایان رسید.خوشبختانه ، هیچ یک از طرفین جنگ نتوانستند از بمب اتمی استفاده بکنند.

متن شعر :انیشتین یک سلام ناشناس البته  می بخشی
دوان در سایه روشن های یک مهتاب خلیایی
نسیم شرق می آید، شکنج طرّه ها افشان
فشرده زیر بازو شاخه های نرگس و مریم
از آن هایی که در سعیدیه شیراز می رویند
زچین و موج دریاها و پیچ و تاب جنگل ها
دوان می آید و صبح سحر خواهد به سر کوبید
در خلوت سرای قصر سلطان ریاضی را.

ادامه مطلب ...

نمی دانم پس از مرگم …

نمی دانم پس از مرگم چه خواهم شد.
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت.
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد.
گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم خود را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد و بدین سان بشکند سکوت مرگبارم را…
                                                  
                                                                                              .::دکتر علی شریعتی ::.

رزم رستم و ویروس

کنون رزم ویروس و رستم شنو           دگرها شنیدستی این هم شنو
که اسفندیارش یکی دیسک داد         بگفتا به رستم که ای نیکزاد 
در این دیسک باشد یک فایل ناب        که بگرفتم از سایت افراسیاب
چنین گفت رستم به اسفندیار           که من گشنمه نون سنگک بیار
جوابش چنین داد خندان طرف            که من نون سنگک ندارم به کف
برو حال میکن بدین دیسک هان          که هم نون و هم آب باشد در آن
تهمتن روان شد سوی خانه اش         شتابان به دیدار رایانه اش
بزد ضربه بر دکمه پاورش                    بیامد بالا صفحه ویندوزش
دگر صبر و آرام و طاقت نداشت            و آن دیسک را در درایوش نهاد
به ناگه چنان سیستمش کرد هنگ      که رستم درآن مانده بود مبهوت و منگ
چو رستم دگر باره ریست نمود           همی کرد هنگ و همان شد که بود
تهمتن کلافه شد و داد زد                   ز بخت بد خویش فریاد زد
چو تهمینه فریاد رستم شنود              بیامد که لیسانس رایانه بود
بدو گفت رستم،همه مشکلش           ز آن دیسک و برنامه خوشگل است
به خاک اندر افکند تهمینه ویروس را      تهمتن به رایانه زد بوس را
چنین گفت تهمینه با شوهرش          که این بار بگذشت از پل،خرش
دگر باره اما خریت نکن                       ز رایانه تو اصلا صحبت نکن
قسم خورد رستم به پروردگار              که دیگر نگیرد دیسک از اسفندیار

یک سال دیگر هم گذشت !

امروز تولدمه و وارد سن 19 سالگی شدم . این سالی که گذشت واقعا سخت و خسته کننده بود و همه این سختی و خستگی به خاطر کنکور بود.توی این چند ماه آخر که تا کنکور مونده بود واقعا خسته شدم و داشتم افسرده می شدم از صیح تا شب درس درس درس .... .
دوشنبه همین هفته رتبه ها رو اعلام میکنن،خداکنه یه رتبه درست و حسابی بیارم وگرنه بد ضایع میشم و شاید مجبور بشم که یک ساله دیگه بخونم .
ولی با همه این سختی ها و خستگی ها امروز خوشحالم امیدوارم که شما هم همیشه شاد و پیروز باشید.
 

روز پدر مبارک باد

روز پدر و تولد حضرت علی (ع) مبارک باد